مقالات سال رونق تولید
راهکارهای قرآن برای رونق اقتصادی (قسمت دوم)
قرآن کریم افزون بر بیان اهمیّت و تأکید بر انجام جهاد و رونق اقتصادی، در آیات فراوانی شیوههای عملی بهرهگیری از مواهب طبیعی را عمران و آبادانی زمین و دستیابی به پیشرفت اقتصادی افراد و جوامع، پیش روی آنان نهاده است.
3ـ راهکارهای قرآن برای پیشرفت اقتصادی
قرآن کریم افزون بر بیان اهمیّت و تأکید بر انجام جهاد و رونق اقتصادی، در آیات فراوانی شیوههای عملی بهرهگیری از مواهب طبیعی را عمران و آبادانی زمین و دستیابی به پیشرفت اقتصادی افراد و جوامع، پیش روی آنان نهاده است. از جمله این شیوهها میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
1ـ3) استفاده از آبهای گوناگون
﴿وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْکَنَّاهُ فِی الْأَرْضِ...: و از آسمان، آبى به اندازه معیّن نازل کردیم و آن را در زمین (در جایگاهی ویژه) ساکن نمودیم...﴾ (المؤمنون/ 18)؛ ﴿...وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَّکُمْ...: و از آسمان، آبى فرو فرستاد؛ و به وسیله آن، میوهها را پرورش داد؛ تا روزى شما باشد...﴾ (البقره/ 22 و مشابه آن در الأنعام/ 99، الأعراف/ 57 و نوح/ 12ـ11).
باید به این نکته توجّه کرد که باران از عوامل مهمّ تولید است (فاطر/ 9 و غافر/ 13). بنابراین، باید مناطق پُرباران را شناسایی کرد. قطرهقطره باران روزیی است که خداوند بخشنده برای انسان میفرستد. باید از هدر رفتن آن خودداری کرد و از روشهای جدید آبیاری برای بهرهبرداری بهینه استفاده کرد.
2ـ3) بهرهبرداری از دانههای روغنی
﴿فَأَنشَأْنَا لَکُم بِهِ جَنَّاتٍ مِّن نَّخِیلٍ وَأَعْنَابٍ لَّکُمْ فِیهَا فَوَاکِهُ کَثِیرَه وَمِنْهَا تَأْکُلُونَ * وَشَجَرَه تَخْرُجُ مِن طُورِ سَیْنَاءَ تَنبُتُ بِالدُّهْنِ وَصِبْغٍ لِّلْآکِلِینَ: سپس بهوسیله آن باغهایى از درختان نخل و انگور براى شما ایجاد کردیم؛ باغهایى که در آن میوههاى بسیار است و از آن میخورید. * و (نیز) درختى را که از طور سینا مىروید [= درخت زیتون] و از آن روغن و نانخورش براى خورندگان فراهم مىگردد (، آفریدیم)﴾ (المؤمنیون/20ـ19). از روغن زیتون هم میتوان برای غذا بهره برد و هم از آن انواع داروها را ساخت. این درخت با اقسام مختلف خود معمولاً در سرزمین ایران اسلامی هم میروید. با بهرهبرداری از این درخت و تولید انبوه آن میتوان به رونق اقتصادی کشور کمک کرد. در این راستا نیز میتوان برای کاشت و برداشت درخت زیتون برنامهریزی جامع کرد و تولید آن را گسترش داد و از این طریق برای کشور ارزآوری داشته باشیم.
3ـ3) بهرهبرداری از منابع دریایی
در سوره اسراء میخوانیم: ﴿رَّبُّکُمُ الَّذِی یُزْجِی لَکُمُ الْفُلْکَ فِی الْبَحْرِ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ...: پروردگارتان کسى است که کشتى را در دریا براى شما به حرکت درمىآورد تا از نعمت او بهرهمند شوید...﴾ (الإسراء/ 66) که مراد از این آیه، راه انداختن کشتیها در دریا بهوسیله باد و امثال آن است. در سوره نحل نیز میخوانیم: ﴿وَهُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْیَه تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ: و اوست که دریا را مسخّر (شما) ساخت تا از آن، گوشت تازه بخورید، و زیورى براى پوشیدن (مانند مروارید) از آن استخراج کنید، و کشتیها را مىبینى که سینه دریا را مىشکافند تا شما (به تجارت پردازید و) از فضل خدا بهره گیرید، شاید شکر نعمتهاى او را به جا آورید!﴾ (النّحل/ 14). بر اساس این آیه، دریاها علاوه بر اینکه یکی از منابع غنی غذایی و پوشاک برای زندگی میباشد، همچنین دارای منابع و معادن بیشماری نیز میباشند. بنابراین، مثلاً نباید زبالههای اتمی و صنعتی در دل دریاها رها شوند و برای حفاظت از آن باید برنامهریزی ملّی و بینالمللی طرح و اجرا کرد.
4ـ3) دارو
امروزه دارومیتواند اقتصاد کشور را رونق بخشد و میتوان از آن به عنوان اهرمی استراتژیک استفاده کرد. باید گفت عسل، غذا و داروست و میتوان آن را به شکل انبوه پرورش داد. در سوره نحل آمده است: ﴿...یَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ...: از درون شکم آنها، نوشیدنى با رنگهاى مختلف خارج مىشود که در آن، شفا براى مردم است﴾ (النّحل/ 69). در واقع، با استفاده بهینه و روشمند و علمی از داروها و غذاهای سنّتی میتوان از مصرف بیرویه داروهای شیمیایی کاست.
5ـ3) چهارپایان
در اقتصاد بُحرانی، مهمترین درآمدهای انسان میتواند از چهارپایان باشد و گوشت، شیر، پارچه، سوخت و... که قرآن در این باره میفرماید: ﴿وَإِنَّ لَکُمْ فِی الأَنْعَامِ لَعِبْرَه نُّسْقِیکُم مِّمَّا فِی بُطُونِهِ مِن بَیْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَآئِغًا لِلشَّارِبِینَ: و در وجود چهارپایان براى شما (درسهاى) عبرتى است. از درون شکم آنها، از میان غذاهاى هضمشده و خون، شیر خالص و گوارا به شما مىنوشانیم﴾ (همان/66). هم اکنون میتوان از دامداری برای رشد اقتصادی و خودکفایی در آن بهره برد. پرورش و تولید دام را باید روشمند و با استفاده از غذاهای مجاز دامی گسترش داد و کاری کرد که هم بر کمّیّت و هم بر کیفیّت محصولات دامی افزود تا در راستای صادرات و نیازهای داخلی مفید باشند.
6ـ3) زمین
در جامعههایی که صنعتی نیستند، تنها اتّکای آنها استفاده از زمین است و جز این راهی برای خودکفایی نیست. توجّه به صنعت بدون عنایت به کشاورزی اشتباه بزرگی است. خداوند زمین را برای مردم نهاد: ﴿وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ: زمین را براى خلایق آفرید﴾ (الرّحمن/10). باید همه ویژگیهای مناطق مختلف را شناخت و نهایت استفاده را برد، چراکه خداوند بزرگ زمین را رام و مسخّر انسان نموده است: ﴿هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا...: اوست که زمین را براى شما رام کرد... ﴾ (الملک/15). امروزه معطّل گذاشتن زمینهای مستعد، به نوعی به هدر دادن سرمایه است که میتوان با برنامهریزی صحیح، در هر زمینی، محصولات مناسب آن زمین را کاشت.
7ـ3) وسعت منابع تولید
بالأخره باید گفت قرآن به گستردگی منابع تولیدعقیده دارد: ﴿وَآتَاکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا...: و از هر چیزى که از او خواستید، به شما داد؛ و اگر نعمتهاى خدا را بشمارید، هرگز آنها را شماره نتوانید کرد﴾ (ابراهیم/ 34)؛ ﴿وَلَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ...: ما تسلّط و مالکیّت و حکومت بر زمین را براى شما قرار دادیم و انواع وسایل زندگى را براى شما فراهم ساختیم... ﴾ (الأعراف/10). پس با توجّه به اینکه همه چیز در زمین هست، باید با مدیریّت صحیح، از منابع موجود استفاده کرد و منابع شناخته نشده را شناسایی کرد و به کار گرفت و این با اهمیّت دادن به رشتههای زمینشناسی، معدن، زیستشناسی و... محقّق میشود.
امام علی(ع) که در بیان و کردار خود مفسّر قرآن کریم است، در عهدنامه ماندگار خود به مالک اشتر، یکی از مأموریّتهای مهمّ حاکمان را عمران و آبادانی زمین معرّفی فرموده است و میفرماید: «... باید توجّه تو به آباد کردن زمین بیش از توجّه به گرفتن خراج باشد، چراکه خراج جز در نتیجه آبادی فراهم نمیآید. هر کس بدون آباد کردن زمین خواستار خراج شود، کشور را خراب و مردم را هلاک کرده است و کار او جز اندکی، راست نخواهد شد. پس اگر از زیادی مالیات (خراج)، یا رسیدن آفات آسمانی، یا قطع شدن آب، یا خراب شدن بذر در نتیجه غرق شدن زمین در زیر آب، یا نابود شدن مادّه غذایی از زمین شکایت کنند، باید چنان بار مردم را سبک کنی که کارشان اصلاح شود و این کار نباید برتو گران افتد؛ زیرا که این اقدام همچون ذخیرهای است که مردم خود آن را با آباد کردن، آراستن و پیراستن سرزمینها بازمیگردانند. علاوه بر این، سپاسگزار تو نیز خواهند شد و خود از اینکه با عدل و داد با مردمان رفتار کردهای، شادمان خواهی بود و به دلیل راحتی که برای ایشان فراهم کردهای و عدل و مهربانی که نسبت به آنان روا داشتهای و (بدین گونه) اعتمادشان را جلب کردهای، میتوانی به حُسن نیّت و خدمت ایشان بیشتر متّکی باشی. بسا که در آینده حادثهای پیش آید که چون در آن به یاری ایشان چشم داشته باشی، با کمال صفای دل، آن را تحمّل کنند و این همه برای عمران و آبادی ضرورت دارد. ویرانی زمین از فقر مردم آن نتیجه میشود و زمانی مردمان، فقیر میشوند که والیان در اندیشه جمع مال و نسبت به باقی ماندن بر سر کار خود بدگمان باشند و از چیزهایی که مایه عبرت گرفتن است، بهرهمند نشوند» (نهجالبلاغه/ ن 53).
4ـ سیره پیشوایان معصوم در انجام فعّالیّتهای اقتصادی
کلمههای کار، تلاش، عمران، آبادی و تولید، انسان را به نشاط درمیآورد و او را از رخوت و سُستی دور ساخته، آیندهای زیباتر برای او رقم میزند. زندگی انسان بر محور کار میگردد. مظاهر تمدّن بشری به طور کامل، مستمرّ و طولانی در زندگی بشر بر کُره زمین است. ساختمانهای بلند، سدهای عظیم، تونلهای طولانی، هواپیماهای غولپیکر، کتابخانههای بزرگ، رصدخانهها و همه آنچه در کُره خاکی وجود دارد، حاصل عملکرد آدمی است. اثر کار فقط در ابعاد اقتصادی و تولید نیست، بلکه در نظام اخلاقی، تربیتی، اجتماعی و فرهنگی نیز نقش مؤثّری را ایفا میکند. از همین رو، در متون دینی به ابعاد گوناگون آن توجّه داده شده است و جایگاه آن را روشن ساختهاند (ر.ک؛ رضایی،1382: 17). با توجّه به فراخور موضوع در این بحث، بیشتر به جنبه اقتصادی آن پرداخته خواهد شد.
اقتصاد یک جامعه، رمز بقای آن است. همانگونه که قبلاً نیز گفته شد، اقتصاد، متّکی بر تصرّف در طبیعت و هر چیزی است که در آن است و این نتیجه جز با کار به دست نمیآید. پس کار برای اقتصاد همچون ستون برای خانه است؛ یعنی همانگونه که خانه بدون ستون پدید نمیآید، اقتصاد هم بدون کار معنایی ندارد و از این لحاظ، میان اقتصاد فردی و اجتماعی تفاوتی نیست. پس بر آدمی واجب است که پیشه و کاری داشته باشد، بهگونهایکه نیازهای خود و اجتماع را تأمین کند و بر ثروت ملّت خویش بیفزاید و برای همین، خداوند متعال نیروی کار کردن به آدمی داد و به تعبیر امام سجّاد (ع): «رَکَّبَ فِینَا آلاَتَ البَسطِ، وَ جَعَلَ لَنَا أَدَوَاتَ القَبضِ، وَ مَتَّعَنَا بِأَروَاحِ الحَیَاه، وَ أَثبَتَ فِینَا جَوَارِحَ الأَعمَالِ: در [پیکر] ما ابزار گشادن و وسایل گرفتن نهاد و ما را از نیروهای حیات بهرهمند ساخت و به ما اندامهایی (دست و پا) برای کار کردن داد» (صحیفه سجّادیه/ 30).
آری، خداوند طبع آدمیان را مشتاق کوشش و تلاش آفرید و به آنان فکر هدایتگر و انگیزنده به کار و عمل بخشید (الفِکرُ مِرآه صَافِیَه: فکر آیینهای روشن است)، و زمین و آنچه را که در آن و بر آن است، بهگونهای فراهم آورد که برای آدمی پرداختن به کار در آن میسّر باشد. پس انسان نمیتواند عذری برای رها کردن کار و شغل داشته باشد و بار خویشتن را بر دوش دیگران نهد. اسلام آن کس را که بار خویش بر دوش دیگران گذارد، لعنت کرده است و او را وبالی بر اقتصاد اجتماعی و اموال عمومی شمرده است که از دسترنج دیگران میخورد و هر کس را موظّف ساخته که به کاری و پیشهای بپردازد و در کار خود نیز کوشا، جدّی، متعهّد، امین و درستکار باشد تا چرخ زندگی بشری از راه تعاون و همکاری بچرخد و هر کس از ثمره کار خویش برخوردار شود (و نه، تنها از نتیجه کار و تلاش دیگران)، و نیز میوه چیده شده با هر دست به دهان صاحب دست برود (ر.ک؛ حکیمی، 1380، ج 5: 452).
به همین دلیل، در سیره پیشوایان معصوم (ع) فعّالیّتهای اقتصادی افراد، ارزش بالایی دارد. آن بزرگوران، کارگران و تولیدکنندگان را بسیار تشویق میکردند. سیره عملی پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) این بوده است که بار زندگی خود را شخصاً به دوش میکشیدند و هیچ گاه برای تأمین امور ضروریّ زندگی، خود را وابسته به دیگران نمیکردند. مسئولیّت سنگین هدایت معنوی انسانها هم مانع از اشتغال آنان به فعّالیّتهای مثبت و سازنده نمیشد و از بابت نقش هدایتی خود هیچ مطالبه اجر و مزد از مردم نمیکردند. در قرآن کریم نیز آیات بسیاری دلالت بر اشتغال پیامبران به فعّالیّتهای مختلف اقتصادی میکند و در بسیاری از آیات هم به نوع فعّالیّت آنان اشاره شده است.
رویکرد قرآن کریم بدین موضوع بهگونهای است که به هیچ وجه میان فعّالیّت انبیا به عنوان فرستاده خداوند و هدایتکننده انسانها با اشتغالات دنیوی آنها تباین و تضادّی نمیبیند و شغلهایی که عهدهدار آن بودن،د از نوع مشاغل معمولی آحاد جامعه یا حتّی اغلب از مشاغل قشر متوسّط به پایین جامعه بود؛ شغلهایی چون چوپانی، نجّاری، آهنگری، زراعت، تجارت و ... گاهی نیز در بخشهای مختلف زندگی خود به فعّالیّتهای متفاوت میپرداختند. هیچ گاه در تأمین نیاز مادّی خود و خانواده خود دست نیاز مقابل دیگران دراز نمیکردند. به استناد بعضی روایات، همه انبیاء در بخشی از زندگی خود به کار چوپانی پرداختند. البتّه این موضوع میتواند با ساختار حاکم بر مناسبتهای اقتصادی جوامع سنّتی ـ که معمولاً شبانی یا کشاورزی بود، منطبق باشد (ر.ک؛ ولوی، 1381: 168ـ 167). ابنجوزی معتقد است که آدم(ع) به کشاورزی، نوح به نجّاری، ادریس به خیّاطی، صالح به بازرگانی، ابراهیم به کشاورزی و شعیب و موسی به چوپانی، داوود به اسلحهسازی، سلیمان به پادشاهی و پیامبر اسلام (ص) به شبانی اشتغال داشتند و حوّا نخریسی میکرده است (ر.ک؛ ابنجوزی، 1415ق.، ج 2: 146).
از مجموع همه اشارههایی که در باب شغل انبیاء در متون و منابع مختلف دیده میشود، یک نکته مشترک که همه روی آن متّفق هستند، قابل استنباط است و آن اینکه همه انبیاء به شغلی مشغول بودهاند و هیچ یک از آنان به بهانه اعتکاف و خلوتگزینی، دعا و نماز یا بهخاطر انجام مأموریّت و مسئولیّتهای سنگین نبوّت و رسالت، شانه از زیر بار مسئولیّتهای فردی و اجتماعی خود خالی نکردهاند و این امر بیانگر نوع نگرش آن برگزیدگان الهی به دنیا و رابطه آن با آخرت است و بر اندیشههای انحرافی زهدمآبانه که کار و تولید را با کمالات معنوی و مصالح اُخروی در تضاد میدانستند و یا افکار باطل اربابمآبانه که کار را وظیفه افراد پست و پایین جامعه میدانستند، خطّ بطلان میکشد.
ادامه دارد ...
نویسندگان:
- صمد عبدالهی عابد (دانشیار دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز)
مهری قبادی (کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز)
منبع: ajsm.atu.ac.ir
قرآن کریم افزون بر بیان اهمیّت و تأکید بر انجام جهاد و رونق اقتصادی، در آیات فراوانی شیوههای عملی بهرهگیری از مواهب طبیعی را عمران و آبادانی زمین و دستیابی به پیشرفت اقتصادی افراد و جوامع، پیش روی آنان نهاده است. از جمله این شیوهها میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
1ـ3) استفاده از آبهای گوناگون
﴿وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْکَنَّاهُ فِی الْأَرْضِ...: و از آسمان، آبى به اندازه معیّن نازل کردیم و آن را در زمین (در جایگاهی ویژه) ساکن نمودیم...﴾ (المؤمنون/ 18)؛ ﴿...وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَّکُمْ...: و از آسمان، آبى فرو فرستاد؛ و به وسیله آن، میوهها را پرورش داد؛ تا روزى شما باشد...﴾ (البقره/ 22 و مشابه آن در الأنعام/ 99، الأعراف/ 57 و نوح/ 12ـ11).
باید به این نکته توجّه کرد که باران از عوامل مهمّ تولید است (فاطر/ 9 و غافر/ 13). بنابراین، باید مناطق پُرباران را شناسایی کرد. قطرهقطره باران روزیی است که خداوند بخشنده برای انسان میفرستد. باید از هدر رفتن آن خودداری کرد و از روشهای جدید آبیاری برای بهرهبرداری بهینه استفاده کرد.
2ـ3) بهرهبرداری از دانههای روغنی
﴿فَأَنشَأْنَا لَکُم بِهِ جَنَّاتٍ مِّن نَّخِیلٍ وَأَعْنَابٍ لَّکُمْ فِیهَا فَوَاکِهُ کَثِیرَه وَمِنْهَا تَأْکُلُونَ * وَشَجَرَه تَخْرُجُ مِن طُورِ سَیْنَاءَ تَنبُتُ بِالدُّهْنِ وَصِبْغٍ لِّلْآکِلِینَ: سپس بهوسیله آن باغهایى از درختان نخل و انگور براى شما ایجاد کردیم؛ باغهایى که در آن میوههاى بسیار است و از آن میخورید. * و (نیز) درختى را که از طور سینا مىروید [= درخت زیتون] و از آن روغن و نانخورش براى خورندگان فراهم مىگردد (، آفریدیم)﴾ (المؤمنیون/20ـ19). از روغن زیتون هم میتوان برای غذا بهره برد و هم از آن انواع داروها را ساخت. این درخت با اقسام مختلف خود معمولاً در سرزمین ایران اسلامی هم میروید. با بهرهبرداری از این درخت و تولید انبوه آن میتوان به رونق اقتصادی کشور کمک کرد. در این راستا نیز میتوان برای کاشت و برداشت درخت زیتون برنامهریزی جامع کرد و تولید آن را گسترش داد و از این طریق برای کشور ارزآوری داشته باشیم.
3ـ3) بهرهبرداری از منابع دریایی
در سوره اسراء میخوانیم: ﴿رَّبُّکُمُ الَّذِی یُزْجِی لَکُمُ الْفُلْکَ فِی الْبَحْرِ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ...: پروردگارتان کسى است که کشتى را در دریا براى شما به حرکت درمىآورد تا از نعمت او بهرهمند شوید...﴾ (الإسراء/ 66) که مراد از این آیه، راه انداختن کشتیها در دریا بهوسیله باد و امثال آن است. در سوره نحل نیز میخوانیم: ﴿وَهُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْیَه تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ: و اوست که دریا را مسخّر (شما) ساخت تا از آن، گوشت تازه بخورید، و زیورى براى پوشیدن (مانند مروارید) از آن استخراج کنید، و کشتیها را مىبینى که سینه دریا را مىشکافند تا شما (به تجارت پردازید و) از فضل خدا بهره گیرید، شاید شکر نعمتهاى او را به جا آورید!﴾ (النّحل/ 14). بر اساس این آیه، دریاها علاوه بر اینکه یکی از منابع غنی غذایی و پوشاک برای زندگی میباشد، همچنین دارای منابع و معادن بیشماری نیز میباشند. بنابراین، مثلاً نباید زبالههای اتمی و صنعتی در دل دریاها رها شوند و برای حفاظت از آن باید برنامهریزی ملّی و بینالمللی طرح و اجرا کرد.
4ـ3) دارو
امروزه دارومیتواند اقتصاد کشور را رونق بخشد و میتوان از آن به عنوان اهرمی استراتژیک استفاده کرد. باید گفت عسل، غذا و داروست و میتوان آن را به شکل انبوه پرورش داد. در سوره نحل آمده است: ﴿...یَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ...: از درون شکم آنها، نوشیدنى با رنگهاى مختلف خارج مىشود که در آن، شفا براى مردم است﴾ (النّحل/ 69). در واقع، با استفاده بهینه و روشمند و علمی از داروها و غذاهای سنّتی میتوان از مصرف بیرویه داروهای شیمیایی کاست.
5ـ3) چهارپایان
در اقتصاد بُحرانی، مهمترین درآمدهای انسان میتواند از چهارپایان باشد و گوشت، شیر، پارچه، سوخت و... که قرآن در این باره میفرماید: ﴿وَإِنَّ لَکُمْ فِی الأَنْعَامِ لَعِبْرَه نُّسْقِیکُم مِّمَّا فِی بُطُونِهِ مِن بَیْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَآئِغًا لِلشَّارِبِینَ: و در وجود چهارپایان براى شما (درسهاى) عبرتى است. از درون شکم آنها، از میان غذاهاى هضمشده و خون، شیر خالص و گوارا به شما مىنوشانیم﴾ (همان/66). هم اکنون میتوان از دامداری برای رشد اقتصادی و خودکفایی در آن بهره برد. پرورش و تولید دام را باید روشمند و با استفاده از غذاهای مجاز دامی گسترش داد و کاری کرد که هم بر کمّیّت و هم بر کیفیّت محصولات دامی افزود تا در راستای صادرات و نیازهای داخلی مفید باشند.
6ـ3) زمین
در جامعههایی که صنعتی نیستند، تنها اتّکای آنها استفاده از زمین است و جز این راهی برای خودکفایی نیست. توجّه به صنعت بدون عنایت به کشاورزی اشتباه بزرگی است. خداوند زمین را برای مردم نهاد: ﴿وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ: زمین را براى خلایق آفرید﴾ (الرّحمن/10). باید همه ویژگیهای مناطق مختلف را شناخت و نهایت استفاده را برد، چراکه خداوند بزرگ زمین را رام و مسخّر انسان نموده است: ﴿هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا...: اوست که زمین را براى شما رام کرد... ﴾ (الملک/15). امروزه معطّل گذاشتن زمینهای مستعد، به نوعی به هدر دادن سرمایه است که میتوان با برنامهریزی صحیح، در هر زمینی، محصولات مناسب آن زمین را کاشت.
7ـ3) وسعت منابع تولید
بالأخره باید گفت قرآن به گستردگی منابع تولیدعقیده دارد: ﴿وَآتَاکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا...: و از هر چیزى که از او خواستید، به شما داد؛ و اگر نعمتهاى خدا را بشمارید، هرگز آنها را شماره نتوانید کرد﴾ (ابراهیم/ 34)؛ ﴿وَلَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ...: ما تسلّط و مالکیّت و حکومت بر زمین را براى شما قرار دادیم و انواع وسایل زندگى را براى شما فراهم ساختیم... ﴾ (الأعراف/10). پس با توجّه به اینکه همه چیز در زمین هست، باید با مدیریّت صحیح، از منابع موجود استفاده کرد و منابع شناخته نشده را شناسایی کرد و به کار گرفت و این با اهمیّت دادن به رشتههای زمینشناسی، معدن، زیستشناسی و... محقّق میشود.
امام علی(ع) که در بیان و کردار خود مفسّر قرآن کریم است، در عهدنامه ماندگار خود به مالک اشتر، یکی از مأموریّتهای مهمّ حاکمان را عمران و آبادانی زمین معرّفی فرموده است و میفرماید: «... باید توجّه تو به آباد کردن زمین بیش از توجّه به گرفتن خراج باشد، چراکه خراج جز در نتیجه آبادی فراهم نمیآید. هر کس بدون آباد کردن زمین خواستار خراج شود، کشور را خراب و مردم را هلاک کرده است و کار او جز اندکی، راست نخواهد شد. پس اگر از زیادی مالیات (خراج)، یا رسیدن آفات آسمانی، یا قطع شدن آب، یا خراب شدن بذر در نتیجه غرق شدن زمین در زیر آب، یا نابود شدن مادّه غذایی از زمین شکایت کنند، باید چنان بار مردم را سبک کنی که کارشان اصلاح شود و این کار نباید برتو گران افتد؛ زیرا که این اقدام همچون ذخیرهای است که مردم خود آن را با آباد کردن، آراستن و پیراستن سرزمینها بازمیگردانند. علاوه بر این، سپاسگزار تو نیز خواهند شد و خود از اینکه با عدل و داد با مردمان رفتار کردهای، شادمان خواهی بود و به دلیل راحتی که برای ایشان فراهم کردهای و عدل و مهربانی که نسبت به آنان روا داشتهای و (بدین گونه) اعتمادشان را جلب کردهای، میتوانی به حُسن نیّت و خدمت ایشان بیشتر متّکی باشی. بسا که در آینده حادثهای پیش آید که چون در آن به یاری ایشان چشم داشته باشی، با کمال صفای دل، آن را تحمّل کنند و این همه برای عمران و آبادی ضرورت دارد. ویرانی زمین از فقر مردم آن نتیجه میشود و زمانی مردمان، فقیر میشوند که والیان در اندیشه جمع مال و نسبت به باقی ماندن بر سر کار خود بدگمان باشند و از چیزهایی که مایه عبرت گرفتن است، بهرهمند نشوند» (نهجالبلاغه/ ن 53).
4ـ سیره پیشوایان معصوم در انجام فعّالیّتهای اقتصادی
کلمههای کار، تلاش، عمران، آبادی و تولید، انسان را به نشاط درمیآورد و او را از رخوت و سُستی دور ساخته، آیندهای زیباتر برای او رقم میزند. زندگی انسان بر محور کار میگردد. مظاهر تمدّن بشری به طور کامل، مستمرّ و طولانی در زندگی بشر بر کُره زمین است. ساختمانهای بلند، سدهای عظیم، تونلهای طولانی، هواپیماهای غولپیکر، کتابخانههای بزرگ، رصدخانهها و همه آنچه در کُره خاکی وجود دارد، حاصل عملکرد آدمی است. اثر کار فقط در ابعاد اقتصادی و تولید نیست، بلکه در نظام اخلاقی، تربیتی، اجتماعی و فرهنگی نیز نقش مؤثّری را ایفا میکند. از همین رو، در متون دینی به ابعاد گوناگون آن توجّه داده شده است و جایگاه آن را روشن ساختهاند (ر.ک؛ رضایی،1382: 17). با توجّه به فراخور موضوع در این بحث، بیشتر به جنبه اقتصادی آن پرداخته خواهد شد.
اقتصاد یک جامعه، رمز بقای آن است. همانگونه که قبلاً نیز گفته شد، اقتصاد، متّکی بر تصرّف در طبیعت و هر چیزی است که در آن است و این نتیجه جز با کار به دست نمیآید. پس کار برای اقتصاد همچون ستون برای خانه است؛ یعنی همانگونه که خانه بدون ستون پدید نمیآید، اقتصاد هم بدون کار معنایی ندارد و از این لحاظ، میان اقتصاد فردی و اجتماعی تفاوتی نیست. پس بر آدمی واجب است که پیشه و کاری داشته باشد، بهگونهایکه نیازهای خود و اجتماع را تأمین کند و بر ثروت ملّت خویش بیفزاید و برای همین، خداوند متعال نیروی کار کردن به آدمی داد و به تعبیر امام سجّاد (ع): «رَکَّبَ فِینَا آلاَتَ البَسطِ، وَ جَعَلَ لَنَا أَدَوَاتَ القَبضِ، وَ مَتَّعَنَا بِأَروَاحِ الحَیَاه، وَ أَثبَتَ فِینَا جَوَارِحَ الأَعمَالِ: در [پیکر] ما ابزار گشادن و وسایل گرفتن نهاد و ما را از نیروهای حیات بهرهمند ساخت و به ما اندامهایی (دست و پا) برای کار کردن داد» (صحیفه سجّادیه/ 30).
آری، خداوند طبع آدمیان را مشتاق کوشش و تلاش آفرید و به آنان فکر هدایتگر و انگیزنده به کار و عمل بخشید (الفِکرُ مِرآه صَافِیَه: فکر آیینهای روشن است)، و زمین و آنچه را که در آن و بر آن است، بهگونهای فراهم آورد که برای آدمی پرداختن به کار در آن میسّر باشد. پس انسان نمیتواند عذری برای رها کردن کار و شغل داشته باشد و بار خویشتن را بر دوش دیگران نهد. اسلام آن کس را که بار خویش بر دوش دیگران گذارد، لعنت کرده است و او را وبالی بر اقتصاد اجتماعی و اموال عمومی شمرده است که از دسترنج دیگران میخورد و هر کس را موظّف ساخته که به کاری و پیشهای بپردازد و در کار خود نیز کوشا، جدّی، متعهّد، امین و درستکار باشد تا چرخ زندگی بشری از راه تعاون و همکاری بچرخد و هر کس از ثمره کار خویش برخوردار شود (و نه، تنها از نتیجه کار و تلاش دیگران)، و نیز میوه چیده شده با هر دست به دهان صاحب دست برود (ر.ک؛ حکیمی، 1380، ج 5: 452).
به همین دلیل، در سیره پیشوایان معصوم (ع) فعّالیّتهای اقتصادی افراد، ارزش بالایی دارد. آن بزرگوران، کارگران و تولیدکنندگان را بسیار تشویق میکردند. سیره عملی پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) این بوده است که بار زندگی خود را شخصاً به دوش میکشیدند و هیچ گاه برای تأمین امور ضروریّ زندگی، خود را وابسته به دیگران نمیکردند. مسئولیّت سنگین هدایت معنوی انسانها هم مانع از اشتغال آنان به فعّالیّتهای مثبت و سازنده نمیشد و از بابت نقش هدایتی خود هیچ مطالبه اجر و مزد از مردم نمیکردند. در قرآن کریم نیز آیات بسیاری دلالت بر اشتغال پیامبران به فعّالیّتهای مختلف اقتصادی میکند و در بسیاری از آیات هم به نوع فعّالیّت آنان اشاره شده است.
رویکرد قرآن کریم بدین موضوع بهگونهای است که به هیچ وجه میان فعّالیّت انبیا به عنوان فرستاده خداوند و هدایتکننده انسانها با اشتغالات دنیوی آنها تباین و تضادّی نمیبیند و شغلهایی که عهدهدار آن بودن،د از نوع مشاغل معمولی آحاد جامعه یا حتّی اغلب از مشاغل قشر متوسّط به پایین جامعه بود؛ شغلهایی چون چوپانی، نجّاری، آهنگری، زراعت، تجارت و ... گاهی نیز در بخشهای مختلف زندگی خود به فعّالیّتهای متفاوت میپرداختند. هیچ گاه در تأمین نیاز مادّی خود و خانواده خود دست نیاز مقابل دیگران دراز نمیکردند. به استناد بعضی روایات، همه انبیاء در بخشی از زندگی خود به کار چوپانی پرداختند. البتّه این موضوع میتواند با ساختار حاکم بر مناسبتهای اقتصادی جوامع سنّتی ـ که معمولاً شبانی یا کشاورزی بود، منطبق باشد (ر.ک؛ ولوی، 1381: 168ـ 167). ابنجوزی معتقد است که آدم(ع) به کشاورزی، نوح به نجّاری، ادریس به خیّاطی، صالح به بازرگانی، ابراهیم به کشاورزی و شعیب و موسی به چوپانی، داوود به اسلحهسازی، سلیمان به پادشاهی و پیامبر اسلام (ص) به شبانی اشتغال داشتند و حوّا نخریسی میکرده است (ر.ک؛ ابنجوزی، 1415ق.، ج 2: 146).
از مجموع همه اشارههایی که در باب شغل انبیاء در متون و منابع مختلف دیده میشود، یک نکته مشترک که همه روی آن متّفق هستند، قابل استنباط است و آن اینکه همه انبیاء به شغلی مشغول بودهاند و هیچ یک از آنان به بهانه اعتکاف و خلوتگزینی، دعا و نماز یا بهخاطر انجام مأموریّت و مسئولیّتهای سنگین نبوّت و رسالت، شانه از زیر بار مسئولیّتهای فردی و اجتماعی خود خالی نکردهاند و این امر بیانگر نوع نگرش آن برگزیدگان الهی به دنیا و رابطه آن با آخرت است و بر اندیشههای انحرافی زهدمآبانه که کار و تولید را با کمالات معنوی و مصالح اُخروی در تضاد میدانستند و یا افکار باطل اربابمآبانه که کار را وظیفه افراد پست و پایین جامعه میدانستند، خطّ بطلان میکشد.
ادامه دارد ...
نویسندگان:
- صمد عبدالهی عابد (دانشیار دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز)
مهری قبادی (کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز)
منبع: ajsm.atu.ac.ir
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}